شناخت علائم هشداردهنده سکته مغزی و اجرای مؤثر توانبخشی سکته مغزی میتواند جان افراد زیادی را نجات دهد. ازآنجاییکه سکته مغزی میتواند مهارتهای حرکتی، زبان، شناخت و عملکرد فیزیکی را به طور قابلتوجهی مختل کند، کار با یک تیم توانبخشی حرفهای ضروری است. خبر خوب این است که مطالعات نشان میدهد که توانبخشی بهموقع و مکرر میتواند تا حد زیادی با بهبودی بهینه برای بیماران سکته مغزی مفید باشد. یادگیری در مورد علائم میتواند به بیمار کمک کند که شانس بهبودی فرد را افزایش دهد. هنگامی که فرد در مسیر توانبخشی قرار میگیرد، احتمالاً نگرانیهای زیادی خواهد داشت، از جمله اینکه چه نوع توانبخشی در دسترس است، چه چیزی از این فرایند انتظار داشته باشد و چگونه بهترین مرکز توانبخشی را انتخاب کند. این راهنما نگاهی گامبهگام به هر مرحله از فرایند دارد تا بتواند با حمایت تیم توانبخشی خود به سمت بهبودی گام بردارد.
توانبخشی سکته مغزی چیست؟
توانبخشی پس از سکته مغزی به افرادی که دچار سکته مغزی شدهاند کمک میکند تا مهارتهایی را که به دلیل آسیب مغزی ناشی از سکته ازدستدادهاند، دوباره بیاموزند. بهعنوانمثال، این مهارتها ممکن است شامل هماهنگ کردن حرکات پا برای اجازه دادن به فرد برای راهرفتن دوباره یا انجام مراحل در یک فعالیت پیچیده باشد. درمانگران به بازماندگان سکته راههای جدیدی را برای انجام وظایف و جبران ازدستدادن حرکات آموزش میدهند.
پس از سکته مغزی، یک فرد ممکن است فقط با استفاده از یکدست بتواند لباس بپوشد یا حمام کند. درصورتیکه توانایی صحبتکردنش به خطر افتاده باشد، ممکن است نیاز به یادگیری نحوه برقراری ارتباط مؤثر داشته باشد. کسب مجدد توانایی انجام این فعالیتهای روزانه اولین مرحلهای است که بازماندگان سکته مغزی برای بازیابی استقلال خود نیاز دارند.
انواع ناتوانیها و میزان آسیب ناشی از سکته مغزی به ناحیهای از مغز که آسیبدیده است و میزان آسیب وارد شده بستگی دارد. مقایسه ناتوانی یک فرد با دیگری دشوار است زیرا هر سکته مغزی ممکن است به قسمتهای مختلف مغز آسیب برساند و باعث ایجاد موارد زیر شود:
- اختلالات حسی
- فلج
- مشکل در کنترل حرکت
- مشکلات درک و استفاده از زبان
- اختلال عاطفی
شایعترین عوارض جانبی چیست؟
همانطور که همه افراد منحصربهفرد هستند، هر بیمار پس از سکته مغزی اثرات متفاوتی را تجربه خواهد کرد. عوارض جانبی در سه گروه اصلی قرار میگیرند: فیزیکی، شناختی و عاطفی.
عوارض جانبی فیزیکی
شایعترین عوارض فیزیکی سکته مغزی عبارتاند از:
دیسفاژی – بسیاری از بیماران پس از سکته مغزی دچار مشکل در بلع یا دیسفاژی میشوند. معمولاً باگذشت زمان کاهش مییابد.
خستگی – اکثر بیماران پس از سکته مغزی احساس خستگی میکنند یا بهراحتی خسته میشوند.
اختلال عضلانی – ضعف عضلانی پس از سکته شایع است. این عارضه جانبی ممکن است بهصورت همی پارزی (ضعف در یک طرف بدن)، بیاختیاری (ناتوانی در کنترل مثانه یا حرکات روده)، افتادگی پا (کشیدن انگشتان پا هنگام راهرفتن، در یک یا هر دو پا) یا فلج (ناتوانی در حرکت عضلات یا گروههای عضلانی) بروز میکند.
درد – درد در بیماران سکته مغزی فراگیر است. ممکن است بهصورت درد مفاصل یا سایر دردهای ناشی از ارتباط نادرست بین مغز و سیستم عصبی ظاهر شود.
تشنج و صرع – آسیب مغزی ناشی از سکته مغزی میتواند باعث تشنج یا صرع بهعنوان یک عارضه جانبی شود. حدود 5 درصد از بیماران سکته مغزی در هفتههای بعد از سکته دچار تشنج میشوند. از این میان، برخی ممکن است دچار تشنج مزمن شوند و صرع تشخیص داده شود.
اسپاستیسیتی – اسپاستیسیتی به حرکات و اسپاسمهای دردناک یا غیرقابلکنترل عضلانی اشاره دارد که میتواند در نتیجه سکته مغزی ایجاد شود.
اختلال بینایی – تا دو سوم بیماران سکته مغزی مشکلات بینایی خود را بهعنوان یک عارضه جانبی تجربه خواهند کرد. مشکلات شامل نابینایی جزئی، دید تونلی، دوبینی و نقاط کور است.
اثرات جانبی شناختی
به گفته انجمن ملی سکته مغزی، بسیاری از افرادی که دچار سکته مغزی شدهاند، نوعی از اختلالات شناختی را نیز تجربه میکنند. درحالیکه بیماران ممکن است برخی یا همه اینها را تجربه کنند، موارد معمولی عبارتاند از:
آفازی – مشکلات استفاده از زبان بعد از سکته بسیار رایج است. نمونههایی از آفازی عبارتاند از: مشکل در صحبتکردن، سردرگمی کلمات، مشکل در درک گفتار دیگران و مشکلات خواندن یا نوشتن.
ازدستدادن حافظه – آسیب به سلولهای مغز در طول سکته مغزی اغلب میتواند باعث ازدستدادن حافظه شود. بیماران ممکن است در بهخاطر سپردن کلمات، نامها، چهرهها، مسیرها، رویدادهای اخیر یا اطلاعات جدید دچار مشکل شوند.
مشکلات حسی – بیماران پس از سکته ممکن است احساساتی مانند گرما و سرما را با هم اشتباه بگیرند یا احساس سوزنسوزن شدن را تجربه کنند.
زوال عقل عروقی – بیمارانی که پس از سکته از زوال عقل عروقی رنج میبرند ممکن است در تصمیمگیری، برنامهریزی و استدلال مشکل داشته باشند.
آسیب مغزی میتواند توانایی پردازش اطلاعات را کند یا مختل کند و برقراری ارتباط را در فرد با مشکل مواجه کند. خواندن و نوشتن نیز میتواند به وظایفی مهم تبدیل شود. برای بسیاری از افراد، این مشکلات ناامیدکننده با درمان کاهش مییابد، اما برای برخی، ادامه خواهند داشت.
عوارض عاطفی و روانی
برای بسیاری از بیمارانی که دچار سکته مغزی شدهاند، تجربه مشکلاتی مانند موارد زیر غیرعادی نیست:
افسردگی پس از سکته مغزی
سکته مغزی میتواند یک دوره افسردگی اساسی ایجاد کند. علائم افسردگی پس از سکته مغزی شامل احساس غم و اندوه، ناامیدی یا درماندگی، تغییر در اشتها و خواب باشد. افسردگی از هر سه مبتلا به سکته مغزی بیش از یک نفر را تحتتأثیر قرار میدهد. مانند هر رویدادی که زندگی را تغییر میدهد، احساس افسردگی پس از سکته کاملاً طبیعی است.
درک این نکته ضروری است که برای بسیاری از بازماندگان سکته مغزی، احساس غم و اندوه و از دستدادن درواقع میتواند ناشی از تغییرات فیزیکی و شیمیایی در مغز مرتبط با آسیب مغزی باشد. به همین دلیل است که افسردگی شدید پس از سکته به مراقبت پزشکی نیاز دارد. هنگامی که بیماران احساس ناامیدی، بیارزشی، بیتفاوتی، سستی و – در بسیاری از موارد – افکار مرگ یا خودکشی را تجربه میکنند، باید به طور حرفهای درمان شوند تا بتوانند زندگی خود را بازیابند. در صورت عدم درمان، افسردگی شدید میتواند تا سه سال پس از سکته مغزی ادامه داشته باشد و به طور قابلتوجهی بر تمام جنبههای زندگی تأثیر بگذارد.
اضطراب
هنگامی که ترس و اضطراب ثابت و طاقتفرسا شود، درمان میتواند از تبدیلشدن این وضعیت به وضعیت ناتوانکنندهای که در بهبود سکته مغزی اختلال ایجاد میکند جلوگیری کند.
بهبودی از سکته مغزی
هدف بلندمدت توانبخشی سکته مغزی کمک به بهبود عملکردهای فیزیکی و شناختی بازماندگان سکته مغزی، یادگیری مجدد مهارتهایی است که ازدستدادهاند، و در نهایت بهبود کیفیت کلی زندگی آنها بهگونهای که بتوانند تاحدامکان مستقل شوند. بهبودی پس از سکته یک فرایند است، اما اخبار دلگرمکنندهای وجود دارد. مطالعات نشان میدهد که توانبخشی زودتر میتواند تا حد زیادی بهبودی را افزایش دهد. با درنظرگرفتن این موضوع، توانبخشی سکته مغزی معمولاً بهمحض اینکه بیمار پایدار شد، در بیمارستان شروع میشود. اغلب دو روز پس از وقوع سکته مغزی شروع میشود و تا زمانی که بیمار بتواند مرخص شود در بیمارستان ادامه مییابد.
گزینه توانبخشی که انتخاب میکنید باید به موقعیت و شدت سکته مغزی بستگی داشته باشد.
انواع توانبخشی سکته مغزی
تکرار در توانبخشی سکته مغزی بخشی از موفقیت آن است. تمرین مداوم مهارتهای آموخته شده میتواند به بیماران کمک کند تا برخی از عملکردهای مغزی خود را تطبیق دهند و بازیابی کنند. بهطورکلی، توانبخشی سکته مغزی باهدف رسیدگی به تأثیرات فیزیکی، شناختی و عاطفی سکته مغزی انجام میشود. انواع توانبخشی شامل:
فیزیوتراپی برای توانبخشی سکته مغزی
توانبخشی فیزیکی بر تقویت مهارتهای حرکتی تمرکز دارد. تمرینات برای کمک به بهبود قدرت و هماهنگی عضلانی، با استفاده از درمانهای خاص بهمنظور تقویت قسمتهای آسیبدیده از سکته بدن طراحی شدهاند. بهعنوانمثال، بسیاری از بازماندگان سکته مغزی برای یادگیری استفاده از وسایل کمکی راهرفتن (عصا، بریس، یا واکر) و کمک به افزایش قدرت مچ پا که به حمایت بهتر از بدن کمک میکند، آموزشهای حرکتی را پشت سر میگذارند. درمان اجباری یا درمان ناشی از محدودیت، شامل محدودکردن استفاده از اندام سالم برای کمک به بازماندگان سکته مغزی است که حرکت اندام آسیبدیده را تمرین کنند. تمرینات دامنه حرکتی درمانی به کاهش تنش عضلانی کمک میکند و به بیماران کمک میکند دامنه حرکتی خود را دوباره به دست آورند.
فناوری به طور فزایندهای در بسیاری از انواع توانبخشی سکته مغزی گنجانده میشود. برای مثال میتوان از مقادیر کنترلشده الکتریسیته برای تحریک عضلات ضعیف شده استفاده کرد. الکتریسیته باعث انقباض آن عضلات میشود و به حافظه ماهیچهها کمک میکند. سایر روشهای درمانی از دستگاههای رباتیک برای کمک به اندامهای آسیبدیده در انجام حرکات تکراری استفاده میکنند.
درمان شناختی
درمانهای شناختی برای اختلالات ارتباطی ناشی از آسیب سکته مغزی در مغز استفاده میشود. این درمان به بیماران کمک میکند تا تواناییهای ازدسترفته در درک، صحبتکردن، گوشدادن و نوشتن را دوباره به دست آورند. ارزشیابی برای آزمون مهارتهای شناختی و سازگاری عاطفی استفاده میشود. معمولاً مشاوره با یک روانپزشک توصیه میشود.
رواندرمانی برای توانبخشی سکته مغزی
غیرمعمول نیست که بیماران پس از سکته برای افسردگی به کمک روانپزشکی نیاز داشته باشند. اگرچه افسردگی میتواند در نتیجه سکته مغزی و تغییرات زندگی رخ دهد، همچنین افسردگی بهعنوان اثر مستقیم سکته نیز غیرمعمول نیست. سکته مغزی باعث تغییرات مغزی میشود که در واقع میتواند باعث افسردگی شود، بسته به اینکه آسیب ناشی از سکته در کجا رخ میدهد.
رواندرمانی میتواند به کاهش افسردگی بیماران پس از سکته و بهبود آنها کمک کند. رواندرمانی برای اعضای خانوادهای که با عواقب سکته مغزی سروکار دارند نیز مفید است. علاوه بر این، زمانی که بیماران به درمان افسردگی خود پاسخ مثبت میدهند، بهاحتمال زیاد از درمانهای توانبخشی که به آنها در بازیابی تواناییهای فیزیکی و شناختی کمک میکند، پیروی میکنند.
اکثر داروهای ضدافسردگی برای کسانی که در حال بهبودی پس از سکته مغزی هستند ایمن هستند. اما به داروهایی که ممکن است بیماران مصرف کنند توجه کنید، زیرا ممکن است تداخلات ناخواسته با سایر داروها وجود داشته باشد. علاوه بر این، برخی از مکملها ممکن است با این داروها یا به دلیل خود سکته مغزی منع مصرف داشته باشند. تداخلات ناخواسته و عوارض جانبی داروها باید تحتنظر پزشک باشد.
نکاتی برای استفاده حداکثری از ریکاوری سکته مغزی
ازآنجاییکه هر بیمار سکته مغزی متفاوت است، پاسخ آسانی در مورد اینکه بهبودی چقدر سریع یا تا چه حد پیشرفت میکند، وجود ندارد. بااینحال، باید بدانید که کارهایی وجود دارد که میتوانید انجام دهید تا اطمینان حاصل کنید که پتانسیل بهبودی به حداکثر میرسد. با درنظرگرفتن این موضوع، در اینجا سه نکته برای بهبود سکته مغزی وجود دارد:
هر چه سریعتر توانبخشی را شروع کنید:
نشاندادهشده است که درمان توانبخشی اولیه، سطح درمان را بهبود میبخشد، بنابراین توانبخشی باید بهمحض اینکه از نظر پزشکی ایمن و امکانپذیر باشد شروع شود. در واقع، فیزیوتراپی و کاردرمانی اغلب قبل از ترخیص از بیمارستان آغاز میشود. علاوه بر این، تحقیقات نشان داده است که درمان ارائه شده توسط یک تیم متشکل از چند متخصص و در یک محیط درمانی میتواند تفاوت اساسی در بهبود ایجاد کند، به همین دلیل است که یک برنامه بستری مناسب ممکن است بهترین مکان برای شروع توانبخشی بیمار باشد.
روی کمبودهای خودکار کنید
به بازماندگان سکته مغزی که زمان خود را در کاردرمانی میگذرانند آموزش داده میشود که چگونه نقصهای عملکردی یا اختلالات فیزیکی ناشی از سکته را جبران کنند. درحالیکه یادگیری برای رفع این کمبودها بسیار مهم است، اگر هدف بیمار بهبودی مطلوب است، برای بهبود آنها نیز تلاش کنید. به همین دلیل است که متخصصان کاردرمانی نیز بر اهمیت ورزش، حرکت و استفاده از اندامهایی در سمت آسیبدیده که ممکن است در اثر سکته مغزی ضعیف یا حتی فلج شوند، تأکید میکنند.
باورهای غلط مربوط به عدم بهبودی را قبول نکنید
زمانی این باور وجود داشت که درمانی برای بیماران سکته مغزی وجود ندارد. این فرض بر این ایده مبتنی بود که پس از درمان فیزیکی بافتهای مغز، بهبودی متوقف میشود که منجر به این فرض شد که سطح بهبودی که بیمار در عرض شش ماه به دست آورده است، بهترین چیزی است که بیمار میتواند به آن امیدوار باشد. بااینحال، این باور مدتهاست که با پیشرفت دانش در مورد نوروپلاستیسیته – که توانایی مغز برای ایجاد مسیرها و ارتباطات جدید است – بیاعتبار شده است. اکنون مشخص شده است که ادامه درمان، بهویژه گفتار و کاردرمانی، میتواند به بهبود عملکرد در طول چندین ماه و حتی سالها در بازماندگان سکته ادامه دهد.
توانبخشی بستری یا سرپایی؟
توانبخشی سکته مغزی بستری شامل مراجعه به یک مرکز توانبخشی تخصصی برای درمان و مراقبتهای فشرده است. درمان توانبخشی سرپایی ممکن است شامل قرار ملاقات روزانه یا چند بار در هفته در کلینیک توانبخشی یا ارائه خدمات از درمانگران و سایر متخصصان توانبخشی در خانه باشد.
اینکه کدام گزینه برای بیمار بهترین است، بهترین تصمیم با پزشک است که با شرایط شخصی بیمار آشنا است. بااینحال، بسیاری از بیماران – بهویژه آنهایی که پس از سکته مغزی دچار اختلالات قابلتوجهی میشوند – متوجه میشوند که توجه شبانهروزی و برنامههای توانبخشی فشرده مراکز توانبخشی اختصاصی بستری برای آنها در هفتههای اول پس از سکته بسیار مفید است و به آنها کمک میکند تا سریعتر بهبود یابند.